محمد زارعین

محمد زارعین
طبقه بندی موضوعی

۱۳ مطلب با موضوع «متن عاشقانه» ثبت شده است

این که میگن؟

همینه؟


(امان از تجربه، از افراد صاحب نظر در این حیطه از یادگیری دعوت به عمل می آید تا نظرات تجربی، روحی روانی، ضمنی و همچنین انتزاعی خود را در مورد این پدیده ی هورمونی اعلام نمایند تا بتوانیم در محضرشان استفاده نماییم) 

اولیه یکی از منابع ارشد بود :D

  • محمد زارعین

شده کسی رو اونقد بخواید که بخواید نباشه؟

 یعنی اونقدری وابستش باشید که از ترس نبودنش بخواید نباشه ؟؟

 یا مثلا دوس داشته باشید باشه ولی از حالش بی خبر باشید؟ 

مال من شده :|

قضیه عشق و عاشقی نیسا

  • محمد زارعین

عیش و شراب و مستی کار ما بود.

 عشق و خدا و هستی یار ما بوداما شد رنگ زمستون نو بهار مـــا.

 بزم مهر و جنون در دل به پا بود سینه لبریزه از شور از وفا بوداما غم آمد به قلبم ... 

ای خدا چراااا

باختم باختم من به او همه ی عمر دلدادگی را که غربت به خانه ام سرک کشید.


(حقا که به هرم سلسله مراتب نیاز های مزلو باید هویت در برابر بی هویتیِ اریکسون رو هم برای همیشه ی من اضاف کرد)

کاشکی می شد توی برچسب های پست صدا هم گذاشت :)))

  • محمد زارعین

برای نابودی آدم ها، همین کافی ست که برایشان خاطره بسازید. در ذهن شان ثبت، و در روح شان ماندگار شوید. سپس درست وقتی حواس شان نیست، بی مقدمه و ناگهانی به حال خود رهایشان کنید؛ به همین سادگی! 

  • محمد زارعین

باران بند نمی اید بگو چشم هایت را کجای اسمان جا گذاشته ای ( البته دیروز تا حالا بارون بند اومده، ولی امیدوار باش تو = ∅ که هوا ابریه  اینجا یزده )

  • محمد زارعین

چیزی که غلطه، غلطه.... حالا هرکی میخواد بگه....هرجا هم نوشته باشن! "جدایی نادر از سیمین" کارگردان: اصغر فرهادی.

-خوش بحالت که هنوز مجردی!!

+حاجی تو که مجردی نکشیدی خبر از دل ما نداری. از صبح تا شب باید جون بکنیم. از شب و تا صبح هم باید با شیطان رجیم سر و کله بزنیم! "طلا و مس" همایون اسعدیان


  • محمد زارعین

کارت پایان خدمتش را گرفت،نگرانیش بیشتر شد.

سیاه را تازه در آورده بود. دوباره تنش کرد.

  • محمد زارعین

از قافله که جا بمانی، مانده ای عزیز، سرما شد و برگ ها ریختند...

تا بیایی بزرگ شوی ترک خواهی خورد !

کربلایی نشدیم...

  • محمد زارعین

ابرها بِر و بِر نگاه می کردند، دریغ از یک قطره.

شاید انتظار بی فایده بود.

باران دلش نمی خواست ببارد، زور که نبود،

زور که نیست.

 |: copyright: me 
  • محمد زارعین

داشتم به صدات گوش میدادم، حواسم به حرفات نبود!

 عکس خش پیدا نکردم

  • محمد زارعین